ثروت موفقیت یا عشق
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت : من شما را نمی شناسم
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت : من شما را نمی شناسم
روزی دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد . او یک آکواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشه اى در وسط آکواریوم آن را به
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از
در این هنگام بود که روباه پیدا شد. روباه گفت: سلام! شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را ندید، ولی مودبانه جواب سلام داد.
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود ، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی
شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری می شود. عادت نجار این بود که موقع رفتن و تعطیلی دکان، بعضی از وسایل
شما مرغابی هستید یا عقاب؟ وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما
داستان مردی را برایتان بازگو می کنم که در تمام زندگی اش مجرد ماند برای اینکه در جستجوی زنی در منتهای کمال بود.وقتی هفتاد سالش
روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر (صل الله علیه و آله) از او پرسید:
© 2018 All rights reserved
Made with ❤ with Janbalaghi