بسیاری از ما واجد الگوهای عود کننده هستیم، بدین معنا که تجربه ها یا رفتارهای کهنه مرتباً در زندگی ما تکرار میشوند.
فرض بر این است که همه ما به دنبال کسب الگوهای خوب هستیم اما آن الگوهای دیگر چه میشوند؟
بنابر این باید از خود بپرسیم که این الگوهای پوسیده چه وقت تغییر خواهند کرد و چه وقت اصولاً از میان خواهند رفت؟
و پاسخ این است که وقتی ما تغییر کنیم، زندگی تغییر میکند.
تغییر الگوها همیشه کار سادهای نیست اما همیشه امکان پذیر است. حقیقت این است که شما میتوانید تغییر کنید اما الگوهای رفتاری پیشین در مقابل شما مقاومت نشان میدهند.
به این ترتیب ما چگونه تغییر میکنیم؟
قبل از هر چیز مسلم بدانید که هر تغییری با مقاومت رو به رو خواهد شد، به عبارت دیگر کمربندها رامحکم ببندید.
بعضیها این نگرش را اتخاذ میکنند که من حاضرم برای شادتر زیستن هر کاری انجام دهم به شرطی که مجبور نباشم چیزی را در خودم تغییر دهم. متأسفانه این اندازه از تعهد معمولاً برای پیشرفت کافی نیست.
اوضاع وقتی بهتر میشود که ما بهتر شویم و همه چیز زمانی تغییر میکند که ما تغییر کرده باشیم.
ما هرگز اسیر الگوهای رفتاری خود نیستیم. الگوهای منفی کهنه ممکن است قوی و جاافتاده باشند اما شکست ناپذیر نیستند.
همیشه راجع به خود و وضعیت خود به طور مثبت فکر کنید. ممکن است انضباط ذهنی در این زمینه آسان نباشد اما پاداشهای آن ارزنده اند.
از بیان مثبت استفاده کنید و وقت خود را با کسانی بگذرانید که میتوان از آنها چیزی تازه آموخت. بهتر است الگوهای رفتاری دلخواه خود را روی کاغذ بیاورید تا این الگوها برای شما به صورت یک انتخاب آگاهانه درآیند.
جهان بازتابی از خود ماست. وقتی از خود بیزاریم، از همه بیزاریم و وقتی به همین که هستیم عشق می ورزیم، تمام جهان به نظر فوق العاده و دوست داشتنی میآید. منشاء تمام افکار و حرکات ما چگونه دیدن خویشتن است.
اولین گام به سوی یک پیشرفت گسترده برای کسب نتایج مطلوب، تغییر نوع تفکر و بیان ما در رابطه با خویشتن است.
تصویر ذهنی انسان از خویشتن درست مانند یک ترموستات عمل میکند و رفتارهای او در دامنه محدود این تصویر رقم میخورد.
کسانی که دارای من بزرگ هستند نیاز بیمار گونهای دارند که مرکز و کانون توجه باشند، میل مفرطی به شناخته شدن دارند و نسبت به اطرافیان خود و نیازهای آنها بیتوجه هستند.
اما یک خود دوستداری سالم ما را قادر می سازد که برای خواسته های خویش و خواسته های دیگران احترام قائل باشیم. بدین معنی که ما میتوانیم بدون آنکه نیازی به پخش خبر موفقیتهای خود داشته باشیم نسبت به آنها احساس غرور کنیم و باز بدین معنی که می توانیم ضعفها و کاستیهای خود را در حالی که برای رفع آنها میکوشیم، بپذیریم.
شما سزاوار عشق و احترام هستید تنها به این خاطر که شما، شما هستید.
وقتی احساس بدی در مورد خود داریم مایلیم آن را از خود بیرون بیندازیم و این میتواند به اشکال گوناگون از قبیل: خوردن بیش از اندازه، تصادف، بیماری، مصرف الکل و مواد مخدر، بی اشتهایی و ….. ظاهر شود و این الزاماً یک عمل هشیارانه نیست. رفتاری که با خود پیش میگیریم در تمام لحظات و به طور خودکار بازتاب میزان علاقه ما به خویش است.
نشانه های رفتاری یک تصویر ذهنی ناسالم:
- حسادت
- منفی صحبت کردن دربارهی خود
- احساس گناه
- ناتوانی در ادای تعارفات کلامی
- عدم پذیرش تعارفات کلامی
- اهمیت ندادن به نیازهای خویشتن
- سؤال نکردن در مورد خواستههای خود
- محروم ساختن بی دلیل خود از رفاه و آسایش
- ناتوانی در بیان عواطف
- ناتوانی در پذیرفتن و لذت بردن از عواطف و محبت دیگران
- انتقاد از دیگران
- مقایسه خود با دیگران
- ضعف مزاجی پایدار
در حال زندگی کنید. تمام دارایی ما این لحظه است. صرف نظر از آنچه دیروز رخ داده است و آنچه فردا ممکن است اتفاق بیفتد، حال جایی است که شما در آن ایستاده اید. از این دیدگاه، کلید شادی و خرسندی متمرکز ساختن ذهن بر لحظه حال است.
شما زمانی در معرض ترسهای شدید قرار میگیرید که بیحرکت و منفعل باشید و درست در همان لحظه ای که وارد عمل میشوید و واقعاً کاری انجام میدهید، ترسها فروکش میکنند.
زیستن در حال به معنای حرکت کردن بدون ترس از عواقب است، به معنای تلاش کردن به خاطر نفس مشغول بودن است. بدون نگرانی از این که آیا این تلاش به پاداش منصفانه منتهی میشود یا …………؟
در هر موقعیتی به زندگی یورش ببرید، در حال زندگی کنید. وقتی منتظر وقوع چیزی هستید خود را با کاری دیگر مشغول کنید.
عفو کردن خود و دیگران، دادن یک رأی مثبت به تز زیستن در زمان حال است. وقتی از بخشش دیگران امتناع میکنیم در واقع این ما هستیم که رنج میبریم در پنجاه درصد موارد فرد گناه کار حتی خبر ندارد که در سر ما چه میگذرد.
اگر بخشیدن دیگران مشکل است بخشیدن خود به مراتب دشوارتر است. اگر تا کنون احساس گناه کاری میکرده اید به عقیده من دیگر کافی است چرا ادامه میدهید؟ با تداوم احساس گناه در سالهای آینده باز هم مشکلی حل نخواهد شد.
این احساس را از خود بیرون کنید، گر چه بیرون کردن آن همیشه کار آسانی نیست. انتخاب همیشه با ماست که مهار زندگی خود را به دست بگیریم و در حال زندگی کنیم یا خود را در لجاجتها و پریشانیهای گذشته زنجیر کنیم.
شاد باشید
اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش میکنند اما اهانت را سالها به خاطر میسپارند. آنها مانند اشغال جمع کنهایی هستند که توهینی را که بیست سال پیش به آنها شده است با خود حمل میکنند. گاه شاد بودن میتواند کاری بس دشوار باشد. لازمه شاد زیستن، جستجوی زیباییها و خوبی هاست.
قلم و رنگ در اختیار شماست، بهشت را نقاشی کنید و بعد وارد آن شوید. شاد زیستن یک تصمیم است. خیلیها چنان زندگی میکنند که گویی یک روز در مسیر عمر عاقبت به شادی خواهند رسید، هر روز برای خود خاطر نشان کنیم که وقت محدودی در اختیار داریم تا از این عمر کوتاه بیشترین بهره را ببریم.
شادترین افراد مصائب و سختی ها را به منزله تجارب با ارزش یادگیری قلمداد میکنند و میدانند که این آزمایشهای سخت از آنها انسانهایی آبدیده خواهد ساخت.
هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست. همه ما به نوعی از بدبختی و بداقبالی رنج میبریم، اما مردم شاد با انتخاب خود از انتظار طولانی برای دیدن روی خوش سکه، از ناامیدی های خود پرهیز میکنند.
تفکر مثبت
تفکر مثبت سازنده است زیرا دارندگاه این نوع تفکر تنها به آنچه مطلوب آنهاست فکر می کنند و آنگاه الزاماً به سوی این اهداف کشیده میشوند. همیشه به آنچه میخواهید فکر کنید.
بیائید بیاموزیم که ما هر روز از طریق افکار خود برنامههای تازهای به ضمیر ناهشیار خود میدهیم. پس مواظب افکار خود باشیم!
تخیل خود را مانند جسم خود پرورش دهید. هر چه تخیل شما رشد یافتهتر باشد یادآوری و حل مسائل برایتان آسانتر خواهد بود. ارزش اساسی تمرین ذهنی در این است که ما را قادر به ارائه الگوهایی از عملکرد کامل و بدون نقص به سلولهای مغزیمان میکند.
ما در سطح تخیل مرتکب اشتباه نمیشویم. علاوه بر آن یاد میگیریم که اگر مرتباً نتایج نا مطلوب را در ذهن تصویر کنیم چیزی جز همان نتایج نصیب ما نخواهد شد. از حالا به بعد عادت کنید که از طریق تخیل خود به پالایش توانایی های خود بپردازید.
ما حاکم بر خویشتن هستیم و افکار ما تعیین کننده زندگی ما هستند. ما خود تصمیم می گیریم که چه چیزی را در ذهن خود جای دهیم و بنابر این تعیین کننده پیامد اعمال خود هستیم.
– پای صحبت آدم های موفق بنشینید.
– ترس از دست دادن، زیستن در زمان حال نیست، زیستن در آینده است.
– کلمات ما بر نوع احساسات و افکار ما تأثیر می گذارند. استفاده از فعل \” میتوانم\” به جای \” سعی میکنم\” حاکی از حس مبارزه طلبی و رودر روئی است که نتایج بسیار بهتری برای ما به همراه خواهد داشت.
– استفاده از بیان مثبت به ما اجازه میدهد که به گزینش اندیشه های شایسته و نشاندن آنها در ضمیر ناهشیار خود بپردازیم و از این رهگذر احساس و عملکردی بهتر داشته باشیم.
– شکر گزار باشید. ما نه فقط از دیدگاه روحانی بلکه از نقطه نظر علمی نیز باید شکرگزار نعمتهای خود باشیم و این یک الزام است. وقتی زندگی خود را سرشار از مواهب الهی بدانیم و به آنچه که هم اکنون در اختیار داریم معترف باشیم سبب جاری گشتن سیلی از مواهب تازه به زندگی خود میشویم.
– هدف آن چیزیست که ما را همیشه در حرکت نگه میدارد. هدف داشتن جزئی از طبیعت ماست. در واقع آنچه که در جستجوی اهداف خود به آن دست پیدا می کنیم از اهمیت کمتری برخوردار است، مهم این است که با طی این طریق چه خواهیم شد؟
– صرف انسان بودن متضمن تحمل مشکلات و هم چنین به معنای عشق ورزیدن، خندیدن، گریستن، تلاش، برخاستن، به زمین خوردن و دوباره برخاستن است. مشکلات دامنه ذهن ما را وسعت میبخشد.
– اشتباهات واقعاً اشتباه نیستند. ما از شکستهای خود به مراتب بیشتر از پیروزی هایمان درس میگیریم، زیرا وقتی بازنده می شویم به فکر و تأمل و تجزیه و تحلیل و سازماندهی مجدد میپردازیم و طرح ها و تاکتیک های تازه بنا میکنیم.
– جهان هستی منصف و عادل است. برداشت امروز ما از زندگی ، حاصل کشته های دیروز ماست.
– رسیدن به هر هدفی همیشه مستلزم قبول خطر است. خلاصه این که زندگی یک ریسک است، پس بیایید خطر کنیم و شاهد ثمرات آن باشیم.
– ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت ما آن را طلب میکند. بیایید از همین لحظه تصمیم بگیریم که به خاطر عشق به کار کردن کار کنیم و این مانند شاد بودن است.
– تمام توان خود را به کار بگیرید. شکست ، آسیب میرساند اما این آسیب زمانی شدیدتر است که بدانیم حداکثر توان خود را به کار نبرده ایم.
– از طبیعت بیاموزیم. ما جزئی از جهان هستیم. طبیعت همیشه نیازمند زمان است. رشد و تکامل ما نیز چنین است.
– شادی و بیان آزادانه و بی قید و بند خویشتن زمانی بیشتر از همیشه میسر میشود که نتایج نهایی را رها کنیم، برای رسیدن به اهداف خود بکوشیم اما زندانی این اهداف نباشیم.
– تجربه به من میگوید اگر ما آنچه را که داریم بپذیریم و از آن استفاده کنیم بیشترین لطف را به خود کرده ایم. بگذارید دیگران وقت خود را به توجیه مسائل بگذرانند، بیایید دنبال نتیجه گرفتن باشیم.
– تا این لحظه هر چقدر هم که از زیبایی ها لذت برده باشید امروز می توانید تصمیم بگیرید که بیشتر لذت ببرسد. امروز زمان انتخاب است، امروز و هر روز.
– هر جا که هستید همان جا نقطه ی آغاز است. تلاش بیشتر امروز، سازنده ی فردای متفاوت شماست.
شاد و تندرست باشید
دوستدارتان محمد جانبلاغی