چرا مردم اتاق روانشناس محمد جانبلاغی را دوست دارند؟
چرا حاضرند بیایند و ویزیت پرداخت کنند.
و یک ساعت بنشینند و با ماحرف بزنند؟
چه چیزی در این اتاق وجود دارد .
که در برابر همسر یا پدر و مادر یا دوستان و… وجود ندارد؟
چرا وقتی می روند خوشحالند و می گویند سبک شده اند؟
این اتاق های مشاوره و این ملاقات ها چه مایه آرامشی در خود دارد ,
که در سایر اتاق ها و سالن ها و ملاقات ها وجود ندارد؟
شاید مهمترین تفاوتش احساس امنیت باشد!
احساس امنیت در عین آزادی…
احساس امنیت و آزادی برای تخلیه و برون ریزی هر آنچه سالیان سال در دلش جمع شده .
و بعد… آرامش.
امنیت از اینکه مورد قضاوت قرار نمی گیرد…
از اینکه برچسب نمی خورد.
پیش داوری نمی شود.
روانشناس فکر بد راجع به او نمی کند.
رازهای مگوی مراجع همینجا بین او و ما (رواندرمانگر محمد جانبلاغی) و خداوند دفن می شود .
و هیچوقت هیچکس دیگری از آنها مطلع نخواهد شد.
روانشناس حامی اوست، طرف اوست، می خواهد به او کمک کند.
روانشناس ضعیف نیست، نمی نشیند پا به پای او گریه کند.
او می تواند اینجا خود خودش باشد بدون هیچ واهمه ای.
سخت ترین و پیچیده ترین و رنج آورترین مسائل زندگی اش را ….
بدون حساب و کتاب کردن و فکر و خیال کردن می تواند مطرح کند…
دلش اگر خواست می تواند گریه کند…می تواند بلند بلند بخندد…
می تواند راجع به هر کس و هر چیزی هر فکری می کند راحت به زبان بیاورد .
و بداند هیچ خطر و آسیبی در انتظار او نیست…
اینجا نه ملیت مهم است نه نژاد نه فرهنگ نه جنسیت نه قومیت نه مذهب.
نه سن نه سیاست نه حزب و گروه و جناح و نه هیچ چیز دیگری…
اینجا صرفا انسانیت اهمیت دارد…
و انسانی که اکنون در برابر من روانشناس نشسته است .
و رنجی را می کشد که نتوانسته خودش آن را حل کند..
اکنون روانشناس وارد می شود و در کوچه پس کوچه های روح او می گردد .
و کژی ها را صاف می کند و کنج ها را می کاود.
و نخاله ها و زباله های فکری را پیدا می کند .
و در نهایت پس از شناسایی نقشه روح او، گرد و خاکها را می نشاند.
و به او می نمایاند که چه راههایی پیش پای اوست .
و رفتن در هر کدام چه هزینه ها و چه فایده هایی برای او در پی خواهد داشت.
اینجا مراجع احساس می کند کنترل اوضاع دوباره در دست اوست…
اوست که باید انتخاب کند.
و پیش برود و مسئول ایجاد تغییر و بهبودی در زندگی اش است…
اوست که انتخاب می کند همان راه پیشین را برود یا راهش را تغییر دهد .
و اگر تغییر دهد روزهای خوب، آمدنی هستند!…
و وقتی به اینجا می رسد. آرام می گیرد
اکنون می شود امیدوار تغییر بود..
منتظر حضورتان در کلینک هستم
دوستدارتان محمد جانبلاغی