برای یک چالش آماده اید؟ چالشی در مورد عادات بد
تغییر در زندگی…پیش به سوی آرزوها
حتماً شما هم مثل همه کسانی که این مقاله را می خوانند با دیگرانی که روی مبل و جلوی تلویزیون لم دادهاند و مشغول خوردن تنقلات هستند فرق دارید. با آنهایی که باری به هر جهت زندگی میکنند و از موفقیت، چیزی بیشتر از رویا نصیبشان نمی شود نیز تفاوت میکنید.
میخواهم با شما در مورد چالشی در مورد عادات بد صحبت کنم.
همه ما عادتهای بدی داریم و این غیر قابل انکار است. اما کم و زیاد دارد. گاهی برخی عادات بد آنقدرها هم به ما لطمه وارد نمیکنند.
اما برخی از آنها…..!
افراد موفق عادت های بد کمی دارند و عادت های خوب بسیار و باید بدانیم که برای دستیابی به هدفهای کوچک و بزرگی مثل بدست آوردن تناسب اندام یا ثروتمند شدن، گهگاه عادات بدی را با خودمان یدک میکشیم که مانع دستیابی ما به آرزوهایمان میشوند.
بگذارید با تحقیقی شما را غافلگیر کنم. آمادهاید؟ متشکرم
اسم تحقیق خوردن بدون فکر هست.
در سال ۲۰۰۰ تحقیقی در یکی از شهرهای امریکا انجام شد. تحقیق به این شرح بود که در یک سینما، به هریک از تماشاگران معمولی فیلم،یک نوشیدنی و سطلی پر از ذرت بوداده رایگان داده شد.
به برخی از آنها سطلی بزرگ و به برخی سطلی خیلی بزرگ از ذرت بوداده داده شده بود و تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال بود که آیا افرادی که سطل بزرگتری دریافت کردهاند ذرت بیشتری میخورند؟
سطلها آنقدر بزرگ بود که محققان اطمینان داشتند هیچکس نمیتواند ذرتش را تمام کند و برای همین میتوانستند اندازهگیری کنند که دقیقاً هرکسی چقدر ذرت بوداده خورده. سپس در هنگام خروج، ظرفهای ذرتبوداده از آنها گرفته شد و تک تک آنها وزن شدند.
نتایج حیرت آور بود: افرادی که سطل بزرگتری دریافت کرده بودند به طور میانگین ۵۳ درصد بیشتر ذرتبوداده خورده بودند. همینطور این تحقیق در شهرها و فیلم های مختلف صورت گرفت و نتایج تقریباً مشابه بود به صورتی که اطمینان حاصل شد فیلم و شهر هیچ تأثیری بر این مساله نداشتهاند. سپس نام این تحقیق را خوردن بدون فکر گذاشتند!
مطالعات یک چیز را نشان میداد: مردم وقتی سطلهای بزرگتری را به دستانشان میدهیم، بیشتر میخورند. شاید حالا راز لیوانهای نوشابه بزرگ در فستفودها را دریافته باشید! آنها میخواهند شما بیشتر بخوردی، چاقتر شوید و به مشتریان بهتری تبدیل شوید.
نتیجهای به درد بخور
حالا بیایید نتیجهگیری کنیم. اگر میخواهیم مردم ذرت بوداده کمتری بخورند، میتوانیم بجای نصیحتهای بی اثر وسرزنشها، سطل ذرت کوچکتری را به دستشان بدهیم.
متقاعد کردن مردم بسیار سخت است، اما به سادگی میتوانید سطل ذرتشان را کوچکتر کنید. این فرمول در مورد خودتان هم صدق میکند. چطور؟
با خرید بسته کوچکتر چیپس و بطریهای کوچکتر نوشابه! ما به این میگوییم تغییر موقعیت یا تغییر شرایط برای رسیدن به موفقیت.
بعضی تغییرها سختتر هستند!
بعضیها فکر میکنند ما آدمها از تغییر گریزانیم و اصلاً دوست نداریم تن به تغییر بدهیم. این اشتباه است. میخواهم چند مثال از تغییرات بزرگ و دشوار را بزنم که خیلیها برای انجام این تغییرات در صف ایستادهاند!
به دنیا آوردن فرزند یک تغییر است، آنهم یک تغییر سخت. ازدواج، عوض کردن خانه، تغییر شغل، مهاجرت و مثالهای دیگر، همه و همه تغییرند. آنهم نه تغییرات کوچک.
خیلی اوقات ما به این تغیرات به سادگی تن میدهیم اما در برابر تغیراتی دیگر در موارد جزئیتر مقاومت میکنیم. کنار گذاشتن نوشابه، نخریدن بستههای چیپس و برای آقایان پرت نکردن شلوارهایشان در وسط اتاق!
از اینجا نتیجه میگیریم که ما با دو دسته تغییر روبرو هستیم. تغییرات دشوار و تغییرات آسان. اینها به ما ارتباطی ندارند، بلکه ما به دنبال موفقیت در تغییر هستیم، چه آسان باشید و چه سخت.
اینکه چگونه میتوانیم الگوهای اشتباه را در خود و دیگران تغییر دهیم و تبدیل به رویهای مثبت کنیم مهم است. چرا که ما میخواهیم به اهدافمان دست پیدا کنیم و بهتر بگویم ما نیاز داریم تا موفق شویم.
موفقیت در لاغری، موفقیت کنار گذاشتن سیگار، موفقیت در روابط زناشویی و ازدواج و هرنوع موفقیتی که شما به دنبال آن باشید.
چه ارتباطی بین این بحثها وجود دارد؟
در این مقاله در مورد چه چیزی صحبت کردیم؟ درمورد اینکه تغییر موقعیت (تغییر اندازهی سطل ذرت بوداده) میتواند به ایجاد تغییر در عادتهای بدمان و تبدیل آنها به عادات خوب موثر باشد.
ما برای تغییر باید چند کار انجام دهیم. به اولی اشاره کردم: تغییر موقعیت…سطلمان را کوچکتر کنیم. بستنی کوچکتری بخریم یا حتی اصلاً نخریم. تعداد نوشابههایی که میخریم را کنترل کنیم و البته همیشه چند نخ سیگار بیشتر به همراه نداشته باشیم.
اما مساله تغییر هنوز حل نشده. برای مثال شما میخواهید فرزندتان سیگار نکشد و برای همین او را به محیط تازه ای که دسترسیاش به سیگار کاملاً قطع میشود میفرستید.
قطعاً او دیگر سیگار نمیکشد چون سیگاری در دسترس او قرار ندارد! اما وقتی به محیط قبلی برگشت چطور؟ شما مدیر فروشتان را بالای سر فروشندگان میگذارید و آنها تماسهایی پیاپی برای فروش محصولاتتان برقرار میکنند. اما وقتی مدیر فروشتان اتاق را ترک کند چطور؟
نظر شما در این مورد چیست؟ شما فکر میکنید چهکاری از دست ما ساخته است؟ در این مطلب به دنبال این بودم تا کمی بیشتر به این موضوع بیاندیشیم. قطعاً در مقالات دیگری در این مورد با شما صحبت خواهم کرد، اما خوشحال میشوم نظرات ارزشمند شما را نیز در اینمورد مطالعه کنم.
پس برای ما کامنت بگذارید و نظرات خودر را با ما و دیگر مخاطبانمان به اشتراک بگذارید.
برای اینکه رفتا افراد تغییر کند، شما نه تنها باید بر محیط اثر بگذارید (سطلهای ذرت را کوچک کنید)، بلکه باید….. (جای خالی را شما پر کنید).
دوستدارتان محمد جانبلاغی
برای ایجاد تغییر در هر شرایطی باید دید ان کسی که قرر است تغییر ایجاد کند چه کسی ست…اگر ادمی با پشتکار و با اراده بود معمولا تغییر رخ می دهد برای کسانی که از پشتکار و اراده هر دو بی بهره اند اصولا راهکاری جواب نمی دهد.انسان به میزان اراده اش تغییر ایجاد میکند.اصولا می توان گفت که تغییر برابر است با اراده