افراد شایسته و با استعداد فراوانی در جهان وجود دارند؛ اما به دلیل فقدان مربی یا راهنمایی دلسوز و کاربلد، این سرمایه های ارزشمند انسانی عقیم مانده و از بین میروند؛
حتی در حالت بدتر، آنها در مسیری نادرست به کارگرفته می شوند!
اما این نیروی قدرتمند میتواند با تجربه مربی تلفیق شده و تبدیل به مهارت شود. در این صورت است که فرد مورد نظر میتواند تغییرات عظیمی ایجاد کرده و دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی انسانها تبدیل کند.
برای خوشبختی تلنگر را بپذیر!
مربی الهام بخش می تواند با طرح یک سوال فرد را به اعماق وجود خویش ببرد و او را سرشار از عشق و امید سازد؛ همچنین تلاش میکند تا دیدگاه فرد را در مقابل انتخابهایش تغییر دهد.
بدین ترتیب، او مسیر زندگی یک نفر را تغییر داده و او را به جامعه پیوند میدهد.
مربی میتواند از فردی شکست خورده و ناامید قهرمانی بلندآوازه بسازد؛ از معلولی مادرزاد یا فردی ناتوان نابغه ای بزرگ بسازد.
مربی میتواند از فردی اخراج شده از کار، انسانی جدید به بار آورد؛ فردی که تحولی در صنعت ایجاد کند.
مربی میتواند از شخصی که همسرش را ترک کرده، همسری عاشق و پدر یا مادری نمونه بسازد.
در حقیقت، مربی نقش کاتالیزور و یا عامل تحریک کننده را بازی میکند تا از فردی ملول و ساکن، انسانی پرانرژی، پرانگیزه، مشتاق و هدفمند بسازد.
محمد جانبلاغی ازتون میپرسد: از این دنیا چه میخواهی؟
چه سهمی برای خودت قائل هستی؟
به دنبال چه میگردی؟
چه رویایی در سر داری؟
خواستهات در این دنیا مشابه چیست؟
در کجا باید آن را جستجو کنی تا بیابیاش؟»
محمد جانبلاغی از شما میخواهد که رسالتتان را در زندگی تعریف کنید و شما را به سوی زندگی جدید و ایده آل تان دعوت میکند. بیشک پذیرفتن این دعوت و قرار گرفتن در مسیر، تغییری شگرف و باورنکردنی در دنیا ایجاد خواهد کرد.
اگر شما رسالت شخصی برای خودتان تعریف کرده باشید، آنگاه در مسیر زندگی پرسه نمیزنید و در مسیری صحیح و هدفمندحرکت میکنید؛ زیرا میخواهید کاری متفاوت انجام دهید؛ زیرا رسالت شما انجام دادن هرکاری به بهترین شکل ممکن است.
شما همواره در تلاش هستید تا بهترینها را خلق کنید و همین خلق بهترین شما را از سایر افراد متمایز میکند. شما در میان جماعتی هم رنگ رنگی متفاوت یافته و شاخص میشوید. این امر باعث میشود که سریعتر دیده شوید؛ اما موضوع به همین جا ختم نمیشود.
در حقیقت، هنگامی که شما در پی انجام دادن رسالت خویش به بهترین شکل ممکن هستید، به افراد دیگری نیاز پیدا میکنید. همین نیاز باعث میشود که افرادی را برای همکاری به سمت خود جذب کند و آنان را به کار بگمارید؛ بنابراین در نقش دیگری هم ظاهر می شوید و در نتیجه اثربخشیتان افزایش مییابد. از این رو، در مقام، فردی کارآفرین در زندگی دیگران تأثیر میگذارید.
شما برای خویش رسالتی در نظر گرفته اید و به سمت کمال گرایی در حرکتید؛ بنابراین تلاش می کنید که افراد زیر مجموعه اتان را برای بهتر انجام دادن کارهایشان تشویق کنید؛ زیرا به کم قانع نیستید.
شما به جزئیات اهمیت میدهید و در پی آن هستید که افراد مرتبط با شما کارها را به بهترین نحو ممکن انجام دهند.
از سوی دیگر، رشد و حرکت شما به سوی کمال انگیزهای برای الگوبرداری از شماست. به این ترتیب، افراد بیشتری به سمت شما حرکت میکنند و با این اقدام، در مقایسه با گذشته، در سطح بالاتری قرار خواهند گرفت.
این افراد با راهیابی به سطح بالاتر، در پی افرادی میگردند تا جایگاه قبلیشان را به آنها واگذار کنند. افراد جدید را به مشارکت دعوت کنند و با آموزش زیردستان خود آنها را برای رسیدن به سطح بالاتر تشویق و ترغیب نمایند.
در این حین، برای آن که شما را تعقیب کنند، هم زمان خود را هم بالا میکشند! به این ترتیب، این زنجیره رشد و تکامل پیوسته ادامه پیدا میکند.
برای تفهیم بهتر این نکته، مثالی را برای شما مطرح میکنم.
به اطرافیانت سطل های بیشتری بده!
بر فرض، شما در استخری بدون آب بر روی تیوپی پر از باد نشستهاید.
وضعیت تیوپ در مقایسه با استخر چگونه است؟ بله، تیوپ دقیقا به کف استخر چسبیده!
اما اگر شما با وضعیت فعلی بخواهید به بالاترین سطح استخر برسید، باید چه اتقاقی بیفتد؟
بله، دقیقا درست حدس زدید، استخر باید پر از آب شود تا شما بتوانید خود را به سطحی بالاتر برسانید.
اگر نمیخواهید محل فعلی خود را ترک کنید، چاره ای جز آن ندارید که از دیگران کمک بگیرید؛
اما برای آنکه دیگران به شما کمک کنند تا به هدفتان برسید، باید در آنها انگیزه ایجاد کنید. انگیزه سبب میشود که آنها با اشتیاق برای تحقق اهداف، آرزوها و رسالت شما گام بردارند؛ بنابراین به دنبال نیروهایی میگردید که در آنها انگیزه ایجاد کنید.
شاید از خودتان بپرسید:
در چه صورتی این افراد به کمک من می آیند؟
چرا آنها باید به من کمک کنند؟
در صورت کمک کردن و انجام دادن این کار چه چیزی عاید آنها میشود؟
در نهایت به این نتیجه میرسید که پول یکی از عوامل و شاید اولین عامل ایجاد کننده انگیزه در افراد است؛ بنابراین با پیشنهاد دستمزد افراد را روانه استخر میکنید و ابزاری را در اختیار آنها قرار میدهید، که همان سطل برای پر کردن استخر است.
هر اندازه افراد بیشتری وارد استخر شوند شما بالاتر میآیید! شما از بالا آمدن انرژی میگیرید؛ بنابراین تشویق میشوید تا پول بیتشری برای آوردن آب بیشتر در اختیار نیروهایتان قرار دهید.
نیروهای شما با دریافت پول بیشتر از لذت و رفاه بیشتری برخوردار میشوند و برای تحقق رویاهای شما تلاش بیشتری مصروف میکنند. شما دوباره پول بیشتری در اختیار آنان قرار میدهید و همین رابطه متقابل باعث میشود که تأثیرات مثبتی در هر دو طرف ایجاد شود!
از شکست نهراسید
البته دقت کنید که شروع هر کاری سختترین و حساسترین مرحله انجام دادن آن کار است. در این مرحله بیشتر افراد، در برخورد با اولین مانع، دلسرد و ناامید شده و دست از کار میکشند.
اگر این دسته از افراد در کنار خود مربی آگاه و دلسوزی داشتند، شاید به دلیل پتانسیل ها و استعدادهای نهفته درونیشان، میتوانستند در حوزه مورد علاقه خود به اوج موفقیت دست یابند.
شاید شما رویای قهرمانی در رشته خاصی را در سر بپرورانید، اما با این اولین شکست ناامید و دلسرد شده و کار را رها کنید. در این شرایط، کافی است که مربی جملهای الهام بخش به شما بگوید:
«این اولین گام برای بالا رفتن از نردبان قهرمانی است؛ پس ادامه بده.»
و تا مسابقه بعدی شما را همراهی کند. شاید علاقهمند به فن نویسندگی باشید، ولی نمیدانید که چگونه و از کجا باید شروع کنید. در این شرایط، مربی با استفاده از تجربیات و آموزش مهارتهای لازم مسیر را به شما نشان میدهد.
البته، نقش مربی فقط نشان دادن راه به شماست و آنکه باید مسیر را ادامه دهد، خود شما هستید.
مربی مانند شخصی است که در سالن تاریک سینما با چراغ قوهاش راه جلوی پای شما را روشن میکند. اینگونه شما به راحتی میتوانید مسیرتان را پیدا کرده و بر روی صندلی خود بنشینید.