نظریه مراجع محوری
نظریه مراجع – محورى (Client-Centered) به علت نگرش مثبت نسبت به انسان، تأثیر زیادى بر توفیق کار مشاوران مدارس داشته است.
کارل راجرز (۱۹۰۲-۱۹۸۶) بینانگذار این نظریه است.
برخى از عقاید راجرز ریشه در افکار پیشینیان و متفکران مشرق زمین از جمله تائو (Tao) دارد. به نظر تائو، مداخلهٔ مستقیم در جریان زندگى و روال فکرى یک فرد، وى را از تصمیمگیرى مناسب و معقول باز مىدارد.
همچنین در آئینذن (Zen) تأکید بر آن است که انسان جوابها را در درون خود مىیابد. چنین عقایدى در پیدایش نظریهٔ مراجع – محورى تأثیر انکارناپذیر داشتهاند (میدور – Meador و راجرز، ۱۹۷۳).
راجرز از افکار دیوئى نیز سود جسته است. به نظر دیوئی، انسان با شناخت خود مىتواند آینده خود را آنگونه که مىخواهد بسازد. راجرز ضمن کار در روچستر (Rochester) تحت تأثیر افکار و عقاید اتورانک (Rand) در زمینه توانائى انسان در \’خود رهبری\’ قرار گرفت.
به اعتقاد رانک، انسان براى هدایت اعمال و فعالیتهاى خویش توانائى خاصى دارد و اگر مشاور براى مراجع، محیطى سالم و پذیرا فراهم آورد، چنین توانائى را شکوفا خواهد ساخت.
راجرز نیز در همین زمینه معتقد است که انسان انگیزهاى قوى و تمایلى ذاتى براى توسعه و رشد همهٔ استعدادهاى بالقوه خود دارد و چنانچه شرایط مناسب و مطلوب آماده باشد، این توانائىها مسیر شکوفائى خود را خواهند یافت (بلکین، ۱۹۷۵- Belkin).
اهداف مشاوره مراجع محور
مشاورهٔ مراجع – محورى سه نوع هدف آنی، میانی، و نهائى دارد.
اهداف آنی، موجب تحرک و انگیزش مراجع در جلسهٔ مشاوره و تداوم آن مىشوند و به اهداف میانى و سپس نهائى مىانجامند.
برقرارى رابطهٔ پذیرا، ایجاد اعتقاد به مشاوره، و جلب اعتماد مراجع به مشاور از جملهٔ اهداف آنى محسوب مىشوند.
اهداف میانی، مراجع را در نیل به اهداف نهائى یارى مىدهند.
بهعنوان مثال، کاهش اضطراب و نگرانى و خصومت را مىتوان از جمله اهداف میانى به حساب آورد.
اهداف نهائی، وسعت و کلیت دارند و عواقب درازمدت مشاوره را شامل مىشوند و در کل شخصیت فرد تأثیر مىگذارند. بهعنوان نمونه، اینکه مراجع دوست دارد در آینده چه نوع فردى شود و چگونه زندگیش را ادامه دهد، در زمرهٔ اهداف نهائى قلمداد مىشوند.
ایجاد تعادل روانى و شناخت توانائىها بهمنظور تشخیص و قبول واقعیت – یعنى همان چیزى که فرد ادراک و تجربه مىکند – از اهداف نهائى مشاورهٔ مراجع – محورى است.
مقصود اصلى مشاورهٔ مراجع – محوری، کمک به فرد براى کاهش اضطراب و افزایش خودآگاهى و خودشناسى و نهایتاً نیل به خود – شکوفائى است که چنین ویژگىهائى را به همراه دارد:
احساس آرامش در زندگی، قبول خود و دیگران، وجود انگیزهٔ درونى براى تلاش و فعالیت سازنده، ستایش و تمجید زیبائىها و اقدام به کارهاى مفید، برقرارى روابط عمیق عاطفى با دیگران، داشتن اهداف سازنده در زندگی، و قبول مسؤولیت رفتار خویش.
شرایط لازم برای مشاوره مراجع محور
براى اینکه مشاوره مراجع محور با موفقیت انجام گیرد و براى مراجع مفید واقع شود باید شرایطى مهیا شود. این شرایط عبارتند از:
درک توأم با همفهمى
مشاور باید گفتهها و احساسات مراجع را بدانگونه که مطرح مىگردند، دریابد و بتواند خود را در جهان پدیدارى مراجع قرار دهد و موقعیت او را احساس کند. مشاور باید جهان درون مراجع را از دریچهٔ چشم وى نظاره کند.
درک توأم با همفهمی، زمانى به وجود مىآید که اولاً مشاور فعالانه به مراجع گوش فرا دهد و موقعیتى فراهم آورد که مراجع احساسات و افکار خود را به راحتى مطرح سازد؛ ثانیاً مشاور، مراجع را به عنوان فردى بىهمتا که احساسات و افکار و خصوصیات منحصر به فرد و جهانى متفاوت با دیگران دارد بپذیرد؛ ثالثاً مشاور رابطهاى عمیق و دوستانه و عارى از تهدید و سلطه با مراجع برقرار سازد.
توجه مثبت بىقید و شرط (Unconditional Positive regard)
احترام بدون قید و شرط به مراجع و توجه به افکار و احساسات او، موجب مشارکت فعال مراجع و طرح مشکل در جلسهٔ مشاور مىگردد. در عینحال که مشاور، مراجع را بهعنوان یک انسان و با ارزشهاى یک انسان مىپذیرد، در رفتارها و افکار احتمالى نامطلوب وى جاى بحث مىگذارد و در خلال مشاوره در موقعیتهاى مناسب، مراجع را به تغییر افکار و رفتارهاى نامطلوب خود تشویق مىکند.
خلوص
خلوص عبارت است از خود بودن مشاور در ارتباط با مراجع. بدین معنى که مشاور در جریان مشاوره، بدانگونه که خودش است عمل مىکند، در گفتهها و رفتارش ثبات وجود دارد و نقش شخص دیگرى را ایفاء نمىکند، و در موارد ضرورى تجربیات خود را آگاهانه و صادقانه با مراجع مطرح مىسازد.
براى انجام این کار، مشاور باید بیاموزد، چگونه مىتواند به دیگران احترام گذارد، به چه طریقى دیگران را به سخن گفتن بیشتر تشویق کند، به چه شیوهاى به جهان درون دیگران وارد شود، با چه شیوهاى ترس دیگران را بکاهد، و چگونه از قضاوت دربارهٔ دیگران بپرهیزد.
شیوهٔ اجرا
در مشاورهٔ مراجع – محوری، مشاور و مراجع در محیطى مملو از صفا و صمیمیت، آگاهانه و صادقانه با یکدیگر تعامل کلامى و غیرکلامى و عاطفى و عقلانى برقرار مىسازند.
براى آنکه مشاوره مؤثر باشد، رابطهٔ پذیرا و عاطفى بین مشاور و مراجع ضرورت تام دارد و رابطه از دانش و مهارت عملى مشاور بسیار مهمتر تلقى مىشود.
به بیانى دیگر، آنچه که تغییر مراجع را امکانپذیر و تسریع مىکند، حسننیت و خلوص (Genuineness) و همدلى مشاور و درک و پذیرش این نکته از سوى مراجع است.
مفاهیم
پدیدارشناسى (Phenomenology) اساس نظریهٔ مراجع – محورى را تشکیل مىدهد. پیروان پدیدارشناسى از جمله هوسل (Hussell) و هایدگر (Heidegger) معتقدند گر چه جهان واقعى وجود دارد، ولى مستقیماً قابل شناخت و تجربه نیست و از طریق ادراکات باید به وجود آن پى برد.
ادراکات که میدان پدیدارى (Phenomenal-Field) یا جهان پدیدارى را بهوجود مىآورند، شناخت جهان پیرامون را براى فرد امکانپذیر مىسازند. از جمله رهنمودهاى اساسى پدیدارشناسى در مشاورهٔ مراجع – محوری، این نظر است که جهان خارج هر چه باشد، آن بخش از آن که براى فرد درک مىشود، براى او واقعیت دارد.
پیدا است که این رهنمود در مشاوره تا چه اندازه بر لزوم تغییر ادراک فرد از موقعیت اشراف دارد و محور کار راجرز را تشکیل مىدهد (بارکلی، ۱۹۷۱ – Barclay).
در پدیدارشناسى با تأکید بر جهان پدیداری، اعتقاد بر آن است که رفتار از ادراک حاصل مىشود. جهان پدیدارى هر فرد، مختص خود اوست و متفاوت با دیگران مىباشد و فقط خود فرد آن را بهطور کامل مىشناسد، و هیچکسى با هیچ ابزارى نمىتواند به شناخت کامل آن – بدان گونه که فرد آن را مىشناسد – توفیق یابد. بدین جهت، یک انسان موجودى بىهمتا شمرده مىشود و با هر انسان دیگرى در جهان تفاوت دارد.
نظریهٔ مراجع – محورى بر اساس \’اینجا و اکنون\’ (Here and now) قرار دارد و در این حوزه است که اگر – سپس (If-then) مطرح مىشود. بدین معنى که اگر در جلسهٔ مشاوره، احترام و توجه و درک توأم با همدلى بین مراجع و مشاور حاصل گردد، سپس تغییرات مطلوب و مقبول در مراجع بهوقوع خواهد پیوست.
راجرز نسبت به انسان نگرشى مثبت دارد و معتقد است انسان تمایل ذاتى به خود – شکوفائى (Self-actualization)، تحقق اهداف ارگانیسم و حفظ تمامیت خود دارد.
این تمایل ذاتى موجب تلاش و فعالیت انسان مىگردد و از آن جمله باعث خود – رهبرى (Self-direction)، خود – نظمى (Self-regulation)، خود – مختارى (Autonomy)، تسلط بر نفس (Self-mamagement)، استقلال، مسؤولیت پذیری، و اجتماعىشدن انسان مىشود.
تمامى این ویژگىها بیانگر توانائى و تمایل انسان به اداره کردن خویش است. اگر شرایط محیطى مملو از صفا و صمیمیت و پذیرش باشد، احساس ارزشمندى و دوستى و محبت در فرد بهوجود خواهد آمد و به خویشتننگرى مثبت خواهد انجامید. در مقابل، اگر شرایط محیطى سرشار از خصومت و تنفر و طرد باشد، بدبینى و نفرت در فرد بهوجود مىآید و به خویشتننگرى منفى منتهى مىگردد.
به نظر راجرز، انسان اصولاً موجودى اجتماعی، واقعبین، پیشرونده به سوى رشد و تکامل، هدفدار، و اعتمادپذیر است و در صورتى که شرایط مناسب باشد، توانائى خود – شکوفائى دارد.
انسان به توجه و احساس ارزشمندى به شدت نیازمند است و در صورت برآورده شدن این نیازها، خشنودى و رضایت او حاصل خواهد آمد: انسان همچنین موجودى آزاد و در عین حال مسؤول است، زیرا آزادى بدون مسؤولیت به هرج و مرج مىانجامد.
مشاورهٔ مراجع – محورى که بر اینجا و اکنون تأکید دارد، مراجع را از احساس و رفتارش در زمان حال آگاه مىسازد و به او یارى مىدهد تا خودش براى تغییر احساس و رفتارش در جهت مطلوب و مقبول اقدام کند.
در این نظریه، سهم عمدهٔ تلاش و فعالیت بر عهدهٔ مراجع است و مشاور با ایجاد رابطهٔ صمیمى و پذیرش مراجع، او را در خودشناسى و اتخاذ تصمیمات مناسب یارى مىدهد.
مشاور پیرو نظریهٔ مراجع – محورى به استفاده از ابزار و عوامل بیرونى براى تغییر علائم ناراحتى معتقد نیست، و در عوض بر عوامل درونى و تغییر احساسات مراجع تأکید مىکند.
شاد و سربلند باشید
دوستدارتان محمد جانبلاغی